خصوصیات اخلاقی آیت الله مرعشی از زبان فرزند ایشان دکتر سید محمود هاشمی؛ ایشان میفرمودند: «من شب که می خوابم هیچ پولی، هیچ اندوختهای در جیب من نباشد، چون ما عامل هستیم. باید از این دست بگیریم و با دست دیگر بدهیم به فقرا، ایتام، نیازمندان و کمک کنیم به مراکز علمی، دینی و فرهنگی، اینها مال ما نیست!» یا درباره استفاده از کالای داخلی معتقد بودند: «من از روز اولی که خودم را شناختم و روی پای خودم ایستادم، از البسه خارجی استفاده نکردهام.» و تا آخر عمرشان هم همینطور بودند. میفرمودند: «این یک راه مبارزه با استعمار و استعمارگران است.»
حتی وقتی من هنوز کوچک بودم، روزی خیاط آمد و به ایشان گفت: «آقا دکمه از خارج میآید و برای قبا ناچاریم از آن استفاده کنیم» ایشان اجازه ندادند و مدتی در این فکر بودند که چه بکنند، بعد یکی گفت بعضی از خانمها در خانه از این قیطانهایی که به لبه عبا میدوزند، شبیه دگمه درست میکنند و شما میتوانید این را به خیاط بدهید. با این راه، لباسهای ایشان هیچ وقت دگمه نداشت و از همین قیطانهایی که در داخل تولید میشد استفاده میکردند.
یکی دیگر از بارزترین خصوصیات اخلاقی ایشان، علاقه و اظهار ارادت و توسل و تضرع شدید نسبت به ائمه معصومین علیهم السلام بود. ایشان میفرمودند «از روزی که خودم روی پای خودم ایستادم، هرگاه لباس نویی میدوختم، نخستین بار میبردم در حرمهای ائمه علیهم السلام و آن را متبرک نموده، بعد از آن استفاده میکردم.»
در زمستانهای خیلی سرد که برف زیادی میبارید که گاهی ارتفاع برف به ۸۰، ۹۰ سانتیمتر میرسید، ایشان قبل از اذان صبح، پارویی به دست میگرفتند و از منزل تا حرم مطهر حضرت معصومه(س) مسیر را برای مردم باز میکردند.
اخلاق در خانواده/ همسر آیت الله نقل کرده: «مدت شصت سال با آیتالله مرعشی زندگی کردم و در این مدت هیچگاه نسبت به من با تحکم سخن نگفت و رفتاری تند و خشونتآمیز با من نداشت. با عصبانیت با من صحبت و رفتار نکرد. تا آن زمان که خود قادر به حرکت و انجام کاری بود اجازه نمیداد دیگر اعضای خانواده برایش کاری انجام دهند حتی هنگامی که تشنه میشد خود بلند میشد و به آشپزخانه میرفت و آب میآشامید و این تقاضا را با من در میان نمیگذاشت. غیر از این که همسری مهربان و دوست داشتنی بود، همچون مونسی صمیمی با من همکاری دلسوزانه داشت و در کارهای منزل یاریام میکرد. بسیاری از اوقات در امور آشپزخانه از قبیل طبخ غذا، پاک کردن سبزی، تمیز کردن ظروف و وسایل و نیز شستن میوهها به من کمک میکرد.»
استطاعت برای حج/ فرزند ایشان نقل میکرد: «مرحوم ابوی ما به حج مشرف نشدند. علی رغم موقعیت اجتماعی که داشتند، مرجع تقلید بودند و پولهای فراوانی (از وجوهات) در اختیار ایشان بود. افرادی از تجار و مقلدین ایشان نیز مایل بودند با پول خودشان که حتی از پول وجوهات نیز نبود ایشان را همراه هر چند نفر که میخواهند به حج بفرستند ولی ایشان نپذیرفتند. روزی از ایشان سؤال کردم چرا با پول اینها به حج نمی روید؟ ایشان پاسخ دادند:
«پسرجان من موضوع را به تو می گویم. پولی که اینها به من می دهند نمیدانم چه پولی است؟ این حج به دل من نمی چسبد. هرگاه توانستم از دسترنج خودم پولی تهیه کنم به حج میروم.»
یکی از آقایان نشسته بود و گفت: آقا مردم این همه پول میدهند و اختیار آن با خودتان است! ایشان فرمود:
«این پول خمس است، سهمی از آن برای سادات و سهمی برای شهریۀ طلبههاست. لذا این پول برای من نیست، ما مانند صراف هستیم و باید پول را رد کنیم؛ بنابراین من هنوز مستطیع نشدهام! استطاعت بدنی اگر لازم است استطاعت مالی هم لازم است و من هنوز از نظر مالی مستطیع نشدهام.»
جالب است که بدانید پس از رحلت ایشان حدود دویست نفر به نیابت از ایشان به حج مشرف شدند.
در وصیتنامه نصب شده بر ضریح آرامگاه او چنین میخوانیم: مرا در کتابخانۀ عمومی، زیر پای محققان علوم آل محمد دفن کنید.
پایان.