-
نویسنده: سیدمهدی شجاعی
ناشر: نیستان
نوبت چاپ: چاپ دوم 1389آب دادن، آب بردن آداب دارد.ادب می خواهد. مؤدب نباشی آب هم ببری ارزشی برای طرف مقابلت قائل نشدی. اما اگر مؤدب باشی آب هم نتوانی برسانی ارزشت کم که هیچ زیاد هم می شود.
حال اگر طرف مقابل لب خشکیده ای باشد که برترین مخلوق بر روی زمین و آسمان ها باشد.
میوه ی قلب رسول و فرزند برترین بانوی عالم و مردترین مرد موجود در گیتی.
با شمایم یا ساقی عطاشی بکربلا
ای قوت قلب مولا حسین (ع) و فرزندان پاکشان، ای بازوان توانمند زینب کبری(س) در روز بلا
کتاب سقای اب و ادب زوایای مختلفی از زندگی ساقی اب و ادب در روز واقعه را برای خواننده هویدا کرده است. متنی پر محتوا و ادبی که دارای فصاحت و بلاغت می باشد.
گزیده ای از متن کتاب:
دلت نلرزد عباس من!دشمن هرچقدر هم که زیاد و بزرگ باشد،کمتر و کوچکتر از آن است که بتواند دل عباس مرا بلرزاند. عباس جان!من تورا بزرگ کرده ام.نیازی نیست که در کنار تو باشم تا بدانم چه میکنی و چه میکشی.از همینجا،از پشت پرده خیمه ها و از ورای نخل ها هم تورا میبینم.و صدای نفسهایت را میشنوم.دلم-از همینجا که هستم-با ضربان قلب تو،نه،با ضربان گام های اسب تو می تپد و از مضمون زمزمه زیر لبت،در رگهای جانم خون تازه میدود.
سید مهدی شجاعی،سقای آب و ادب،فصل شش(عباس زینب)،صفحه ۱۵۷٫
-
۲۲ خرداد ۱۳۹۴