کتاب «خطبۀ فدک» یکی از آثار آیت الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی رحمت الله علیه است. این کتاب محصول تحریر بیانات این عالم ربانی طی ۱۷جلسه در ایّام فاطمیه سال ۱۳۷۷ است که به ترجمه و تفسیر خطبه حضرت زهرا(س) پرداخته و مطالب مطرح شده از سوی ایشان متناسب با زمان، مکان و مخاطبان شرحی ما بین ترجمه و شرح جامع است.
این سخنرانی ها با بیان سند خطبه، مقدمه خطبه، پوشش حضرت زهرا(س)، شرایط مجلس سخنرانی و نحوه شروع سخنرانی حضرت با حمد خدا و درود بر رسول خدا(ص)، آغاز می شود.
در جلسه دوم آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی به تفسیر جملاتی که حضرت زهرا(س) در شکر و سپاس از نعمت های الهی فرموده اند پرداخته و عنوان کردند: حضرت زهرا(س) فرمودند «وَالثَّناءُ بِمٰا قَدَّمَ» یعنی ثنای خدای راست به آنچه پیش فرستاد. حضرت اشاره می کنند که خداوند نعمت هایی را قبل از خلقت من و تو، قبل از آمدن من و تو، فرستاد که اگر آنها نبود اصلاً من و تویی به وجود نمی آمد. نعمت هایی از قبیل خلقت کهکشان ها، سحابی ها، کرات، زمین و… که همۀ اینها به هم وابسته است. یک ذرّه کاه هم از نظر وابستگی اش در نظام وجودی همینطور است. یعنی اگر همۀ خلقتی که قبل از او شده نبود او هم نبود.
«مِنْ عُمُومِ نِعَمِ ابْتَدَأَهٰا؛ و از عموم نعمت هایی که خداوند ابتدائاً عطا نموده است». در باب نعمت هایی که خداوند عطا می کند بعضی از نعمت ها مسبوق به درخواست است و بعضی مسبوق نیست. یک وقت ما از خداوند نعمتی را تقاضا می کنیم و خدا عنایت می کند، این نعمت مسبوق به درخواست است. اما نعمت هایی هم داریم که بدون درخواست عنایت می شود. حضرت زهرا(س) اشاره به آن نعمت های بدون درخواست دارد.
«وَ سُبُوغِ آلاءٍ أسْدٰاهٰا؛ و فراوانی نعمت هایی که عطا کرده است». تا اینجا حمد و ثنا بر آن نعمت هایی که خداوند بدون درخواست عنایت فرموده بود یعنی ثناء برای آن نعمت های بدون درخواست و فراوان.
«وَ تمٰامِ مِنَنٍ أوْلاهٰا» یعنی شکر و سپاس نسبت به خداوند برای همۀ منّت ها ـ که باز اشاره به نعمت ها است ـ که بذل نمود برای ما. باید توجه کرد خدا آنقدر به ما نعمت داده است آن هم بدون درخواست که اصلاً قابل قیاس با درخواست هایمان نیست. مثل نسبت نامحدود به محدود است. نعمت هایی که خدا بدون درخواست به ما عطا کرده با نعمت هایی که به درخواست ما عطا شده همین نسبت را دارد. یعنی نعمت های با درخواست ما محدود است اما نعمت های بدون درخواست ما نامحدود است. در دعاها داریم: «یا مُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبْلَ اسْتِحْقٰاقِهٰا» چه قدر این دعاها زیباست. می گوید تو ابتدا به نعمت کردی قبل اینکه حتی استحقاقش باشد چه رسد به درخواست.
حضرت در ادامه می فرمایند: «جَمَّ عَنِ الاْءحْصاءِ عَدَدُهٰا؛ یعنی این نعمت ها از شمردن افزون است». جَمّ به اصطلاح طلبه ها به معنای کَثُرَ است و چون به حرف عَن متعدی شده پس متضمّن معنای تجاوز هم هست. یعنی زیادی یعنی این نعمت ها از شمارش من و تو بیرون است. این عبارت اشاره دارد به آیۀ شریفۀ: «وَ إنْ تَعُدُّوا نِعْمَهَ اللّهِ لاتُحْصُوها؛و اگر بشمرید نعمت های خدا را شمارش آن نتوانید کرد».(سوره ابراهیم آیه ۳۴)
من هرگاه این خطبه را می خوانم می بینم جملات آن از قماش آیات است. هر جمله اش آیه ای است. یک وقتی این تعبیر را کردم ـ که برای برخی ثقیل بود ـ اگر انسان ادعا کند که پیکرۀ حضرت زهرا(س) از اوصاف الهیه از جمله کلام اللّه است و ، در آن بروز و ظهور کرده ادّعای اغراقی و گزافی نیست.
«وَ نَأیٰ عَنِ الْجَزاءِ أَمَدُهٰا» یعنی ابتدای نعمت ها از طرف خداوند به اصطلاح ما دورتر است از آن که ما بتوانیم جزای آن را بدهیم. زیرا اگر انسان بخواهد به کسی که به او عنایت کرده پاداش و جزا بدهد ابتدا باید تقدیر کند یعنی آن نعمت ها را اندازه گیری کند، نسبت سنجی کند و بعد به نسبت پاداش بدهد. امّا در مورد خداوند ابتدای نعمتش به من و تو اصلاً در دسترس فکر من و تو نیست تا بتوانی اندازه گیری اش کنی و به خدا جزا بدهی. کلمۀ اَمَد به تمام مدت هم گفته می شود، ابتدا هم گفته می شود حال هر چه باشد تو نمی توانی اندازه گیری کنی. پس یا اشاره دارد به اینکه اوّل نعمت هایش یا ابتدای انعامش در دسترس بشر نیست و یا اینکه تمام مدّت انعامش از دسترس بشر دور است.
«وَ تَفٰاوَتَ عَنِ الإِدْراکِ أَبَدُهٰا» یعنی از نظر ادراک بشر که این نعمت اوّل و آخر دارد، نه تنها اوّل و ابتدای این نعمت که آخرش را هم نمی توانی بفهمی و درک کنی. نه اوّل آن در دسترس فکر و ادراک من و توست و نه آخرش. لذا بشر که خود محدود است نمی تواند از نعمت های نامحدود قدردانی و شکرگزاری کند زیرا ابتدا باید بر چیزی احاطه داشت تا بتوان آن را تعریف کرد و بعد آن را مورد تجلیل قرار داد و چون محدود بر نامحدود احاطه ندارد و عاجز از توصیف است پس نمی تواند نسبت به آن نعمت ها قدردانی و شکرگزاری حقیقی کند.
«وَ نَدَبَهُمْ لاِسْتِزادَتِها بِالشُّکْرِ لاِتِّصالِها» ندب یعنی دعوت. مستحبّات را مندوبات می نامیم یعنی چیزهایی که دعوت شده چون واجب نیست، تکلیف نیست، بلکه درخواست شده یعنی دعوتت کرده اند. حضرت(س)می فرمایند: خداوند دعوت کرده است من و تو را به وسیلۀ شکر و قدردانی و ستایش از او نسبت به نعمت هایش متصلاً. این اتّصال یعنی او متّصلاً دارد به تو نعمت می دهد و تو هم متّصلاً شکرکن تا او هم بر نعمت هایش نسبت به تو بیفزاید. که اشاره است به آیۀ شریفۀ: «لَئِن شَکَرْتُمْ لأَزِیدَنَّکُمْ ؛ اگر شکر کنید هر آینه بیفزایم شما را»(آیه ۷ سوره ابراهیم)
همانطور که گفتم تمام این جملات حضرت زهرا(س) را می توان یکی یکی در قرآن پیدا کرد، به هر حال حضرت می فرماید شکر را قطع نکن تا نعمت های خدا متصل باشد. در ادامۀ آیۀ شریفۀ قرآن کریم آمده است: «وَلَئِن کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ؛ و اگر کفر ورزیدید همانا عذاب من سخت است»(سوره ابراهیم آیه ۷)
پس اگر شکر متّصلاً باشد نعمت هم متّصلاً هست و قطع نمی شود امّا اگر شکر نباشد و کفر باشد در آنجا اتّصال، انقطاع می شود. مفهوم خیلی زیباست یعنی اگر شکر نباشد انقطاع روی می دهد.
در اینجا سؤالی قابل طرح است که آیا همین سخنگو یعنی حضرت زهرا(س) و همین سخنان از نعمت ها نیستند؟ آیا این حنجره و حلقوم و این قلب و صدر و سینه که مملو است از معارف الهیه، نعمت الهی نیست؟ آیا از بزرگترین نعمت های الهیه نیست؟ آیا از این نعمت الهی قدردانی کردند؟ آیا شکر این نعمت را به جا آوردند؟ آیا شما این نعمت را شکر کرده اید؟ دیگران چگونه از این قلب و سینه شکرگزاری کردند؟