خدایا !
ابراهیم را گفتی که عزیزترین فرزندش را قربانی کند و او اسماعیل را مهیای قربان کرد…
هنگامی که پدر کارد را به گلوی فرزندش نزدیک می کرد،ندا آمد دست نگه دار.
ابراهیم آزمایش خود را داد ولی اسماعیل هنوز به آن درجه تکامل نرسیده بود که قربان شود (استحقاق قربانی شود) زمان زیادی گذشت تا قربانی کاملی، که عزیزترین فرزندان آدم بود، به درجه ارزش قربانی شدن رسید ودر همان راه خدا قربانی شد و او حسین بود.
خدایا تو به من دستور دادی که در راه تو قربانی شوم ، فورا اجابت کردم و مشتاقانه به سوی قربانگاه عشق حرکت کردم… اما تو می خواستی که این قربانی هرچه با شکوه تر باشد، لذا دوستانم و فرزندانم را و عزیزترین کسانم را به قربانی پذیرفتی … ومرا در آتش اشتیاق گذاشتی… (شهید مصطفی چمران)
وامروز…
دل در جوشش ناب عرفه، وضو می گیرد و در صحرای تفتیده عرفات، جاری می شود. آن جا که ایوان هزار نقش خداشناسی است. لب ها ترنم با طراوت دعا به خود گرفته و چشم ها امان خود را از بارش توبه، از دست داده اند. دل، بیقرار روح عرفات، حضرت اباعبدالله الحسین (ع) شده است. پنجره باران خورده چشم ها از ضریح اجابت، تصویر می دهد و این صحرای عرفات است که با کلمات روحبخش دعای امام حسین (ع) و اشک عاشقان او بر دامن خود اجابت را نقش می کند. اشک و زمزمه ما را نیز به حرمت قربانیان قربانگاه عشق بپذیر، ای خدای عرفه.