خسته بود انسان،
از ندانستن ها… از جهل ها… از تعصب ها…
باید می آمد کسی،
که خط بطلان بکشد باورهای غلط را.
تنها بود بشر،
و برای تنهاییش همدمی نداشت.
باید می آمد کسی،
که معجزه اش پر کند تنهایی را.
تهی مایه بود آدمی.
باید می آمد کسی،
تا کلمه ای بیاورد آن قدر روان، آن قدر عمیق، که هم این صحرانشین ساده می فهمید، هم آن دانشمندی که راهش دورِ دور بود.
تشنه بود زمین،
و ما تشنه تر!
تا اینکه شبی آذرخشی زد و جهان به نوری روشن شد!
و بارانی باریدن گرفت که پایانی نداشت!
و تمام آسمان و زمین و ما
تا ابد روشن و سیراب ماندیم!
و آمد کسی!
انسان ها را از بند هر تعلق کوچک و بی ارزشی رها کرد و آزادی را به بشریت هدیه داد.
این همان فروغ بود که جملگی پیامبران پیشین رسالتش رامومن بودند.
میلاد پیامبر رحمت و مهربانی مبارک.